آزار و اذیت های همسر سابقم مرا کلافه کرده بود تا اینکه یک روز
از آیینه خودرو متوجه شدم که پراید سواری مرا تعقیب می کند وقتی احتمال دادم که باز هم مزاحمانی از سوی همسر سابقم اجیر شده اند تا به من آسیب برسانند به سوی خیابان امام خمینی (ره) رفتم و خودرو را در حاشیه خیابان پارک کردم
به گزارش حاشیه نیوز به محض این که در خودرو را گشودم تا پیاده شوم راننده پراید را دیدم که دستکش های چرمی و مشکی بلندی پوشیده و با در دست داشتن یک بطری به سمت من می آمد در آن لحظه احتمال دادم بطری حاوی اسید است و آن جوان قصد اسیدپاشی دارد هراسان داخل خودرو نشستم و شیشه ها را بالا کشیدم آن جوان هم دوباره سوار پراید شد و از محل فرار کرد من هم با پلیس 110 تماس گرفتم و …
زن 35 ساله درحالی که اظهار می کرد از مزاحمت ها و آزار و اذیت های همسر سابقم به تنگ آمده ام به کارشناس اجتماعی کلانتری گفت: چندین سال قبل به دلیل برخی اختلافات خانوادگی از همسرم طلاق گرفتم و به تنهایی زندگی می کردم
در این میان با نگهداری از افراد سالمند مخارج و هزینههایم را تامین می کردم تا این که به پیشنهاد یکی از دوستانم به عقد موقت مردی درآمدم که 20 سال از من بزرگ تر بود اما شرط اصلی من برای ازدواج با «فرید» این بود که خانواده من متوجه ازدواجم نشوند اما او به تعهد خود عمل نکرد و ماجرای عقد موقت را با خانواده ام در میان گذاشت از سوی دیگر همسر و فرزندان فرید نیز در جریان ازدواج مجدد او قرار گرفتند و پسرانش مدام مرا تهدید می کردند هنوز دو هفته به پایان تاریخ عقد موقتمان بیشتر نمانده بود که با همسر اول فرید روبه رو شدم وقتی او از خصوصیات فرید برایم سخن گفت تنم لرزید.
همسر فرید در زندگی با او چه سختی هایی را تحمل کرده بود، او آثار آبجوش هایی را که فرید رویش ریخته بود به من نشان داد و گفت: او با کتک کاری هایش پرده گوشم را پاره کرده است و حتی قصد خفه کردن مرا داشت که جان سالم به در بردم و …
با شنیدن این حرف ها دیگر از فرید وحشت داشتم و نمی خواستم با او زندگی کنم وقتی مدت زمان عقد موقت به پایان رسید از او جدا شدم و دنبال سرنوشت خودم رفتم اما فرید دست بردار نبود و ادعا می کرد مدت زمان عقد موقت ما 5 سال است در حالی که هیچ مدرکی در این باره وجود ندارد و او اصرار دارد به صورت غیرشرعی به رابطه زوجیت خودمان ادامه بدهیم اما من حاضر نیستم این گونه با او زندگی کنم.
با وجود این فرید برای وادار کردن من به ادامه این رابطه مدام در محل زندگی ام آبروریزی می کند و با ایجاد مزاحمت ها و اجیر کردن افراد برای تعقیب و ترساندن من زندگی را به کامم تلخ کرده است تا جایی که چند نفر ناشناس و با چهره ای پوشیده به مغازه برادرم رفتند و او را با چوب به شدت کتک زدند حالا نمی دانم این افراد از سوی فرزندان فرید اجیر شده اند که با پدرشان به خاطر ازدواج مجدد اختلاف دارند یا فرید آن ها را فرستاده است و … دیگر تحمل این تعقیب و گریزها را ندارم و دست به دامان قانون شده ام اما ای کاش …