آموزش و سرگرمی

جواب معنی شعر ستایش صفحه ۱۰ ادبیات فارسی دوازدهم ؛ ‌‌‌ملکا ذکر تو گویم

جواب صفحه ۱۰ ادبیات فارسی دوازدهم که مربوط به سوال های درس ستایش  ‌‌‌ملکا ذکر تو گویم از فصل ۱ ادبیات تعلیمی است را در حاشیه نیوز برای شما دانش آموز فعال و کوشا آماده شده است. در این قسمت به حل گام به گام پاسخ سوالات معنی واژگان و ارایه ها شعر صفحه ۱۰ ادبیات فارسی دوازدهم متوسطه دوم رشته های تجربی و ریاضی و انسانی و فنی حرفه ای می‌پردازیم.

جواب صفحه ۱۰ ادبیات فارسی دوازدهم

در پاسخ معنی شعر صفحه ۱۰ فارسی دوازدهم خواهیم داشت:

جواب معنی شعر ستایش صفحه ۱۰ ادبیات فارسی دوازدهم ؛ ‌‌‌ملکا ذکر تو گویم

قالب و وزن شعر ملکا ذکر تو گویم سنایی چیست ؟

جواب: قالب شعر: غزل / وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن، (رشته انسانی).

۱- ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی / نروم جز به همان ره که توأم راهنمایی

معنی: خداوندا، تو را ستایش می‌کنم که پاک و منزه هستی و بارالهایی. جز راهی که تو به من نشان می‌دهی، راه دیگری نمی‌روم.

قلمرو زبانی: ملک: پادشاه، نقش “منادا”
ذکر: یاد
مرجع ضمیر “تو”: خداوند
توأم: جهش ضمیر

قلمرو ادبی: قالب شعر: غزل
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن، (رشته انسانی)

پیام: یادکرد خداوند

۲- همه درگاه تو جویم همه از فضل تو پویم / همه توحید تو گویم که به توحید سزایی

معنی: تنها از درگاه تو کمک می خواهم و فقط در پی فضل بخشش تو هستم ،فقط به یگانگی و ستایش تو میپزدارم زیرا شایسته یگانگی هستی.

قلمرو زبانی: همه: فقط، تنها
درگاه: بارگاه
جستن: جستجو کردن (بن ماضی: جست، بن مضارع: جو)
فضل: بخشش، کرم
پوییدن: تلاش، رفتن، حرکت به سوی مقصدی برای به دست آوردن و جست و جوی چیزی
توحید: یکتایی
سزا: سزاوار و شایسته (بن ماضی: سزید، بن مضارع: سز)

قلمرو ادبی: جویم، پویم، گویم: جناس ناهمسان
سجع
همه، تو: تکرار، واژه آرایی
واج آرایی: تکرار صامت “ت”

پیام: یادکرد صفات خداوند

۳- تو حکیمی تو عظیمی تو کریمی تو رحیمی / تو نماینده فضلی تو سزاوار ثنایی

معنی: خدایا تو همه ی کارهایت بر اساس حکمت است، بزرگ و بلندمرتبه ای، تو بسیار بخشنده ای و مهربانی – تو در فضل و بخشش، سرآمد دیگرانی و تنها تو لایق ستایش هستی.

قلمرو زبانی: حکیم: دانا به همه چیز، دانای راست کردار
عظیم: سترگ، بزرگ
کریم: بخشنده، بزرگ منش
رحیم: بسیار مهربان
نماینده: نشان دهنده،. نشانه، نماد
ثنا: ستایش، سپاس(هم آوا: ثنایی، سنایی)

قلمرو ادبی: تو: تکرار
واج آرایی: تکرار صامت “ت” و مصوت‌های “و” و “ی”

پیام: یادکرد صفات خداوند

۴- نتوان وصف تو گفتن که تو در فهم نگنجی / نتوان شبه تو گفتن که تو در وهم نیایی

معنی: خداوندا! زبان‌ها در توصیف تو ناتوان هستند زیرا تو در عقل و اندیشه محدود آدمی، نمی‌گنجی. شبیه و نظیری هم برای تو نمی‌توان یافت زیرا تو حتی در خیال و گمان ما در نمی‌آیی.

قلمرو زبانی: وصف: توصیف
فهم: درک، دریافت
شبه: مانند
وهم: گمان، پندار، خیال

قلمرو ادبی: آرایه “موازنه “، رشته انسانی
فهم، وهم: جناس ناهمسان
جمله “نتوان شبه تو گفتن “: تلمیح به “لیس کمثله شیء”

پیام: وصف ناپذیری خداوند

۵- همه عزّی و جلالی همه علمی و یقینی / همه نوری و سروری همه جودی و جزایی

معنی: خدایا، تو سراسر بزرگی، ارجمندی، دانایی و حقیقت هستی. تو سراسر نور و شادی هستی و بخشنده و پاداش دهنده هستی. به قدرت مطلق خداوند اشاره دارد.

قلمرو زبانی: مه: فقط، سراسر ‌
عزّ: عزیز شدن، ارجمندی
جلال: بزرگواری، شکوه، از صفات خداوند که به مقام کبریایی او اشاره دارد
یقین: امری که واضح و ثابت شده باشد
سرور: شادی، خوشحالی
جود: بخشش، سخاوت، کرم
جزا: پاداش کار نیک

قلمرو ادبی: ترصیع، رشته انسانی
همه: تکرار
واج آرایی: تکرار مصوت “ای” و مصوت کوتاه “و”

پیام: یادکرد صفات خداوند

۶- همه غیبی تو بدانی، همه عیبی تو بپوشی / همه بیشی تو بکاهی، همه کمی تو فزایی

معنی: خدایا تو دانای راز هستی، عیب ها را می پوشانی و تمام کم و زیاد شدن ها (عزت ها و ذلت ها) به دست تو است.

قلمرو زبانی: غیبی: پنهان
غیبی، عیبی: جناس ناهمسان
همه غیبی تو بدانی: اشاره به “عالم الغیب” بودن خداوند
پوشیدن: پوشاندن (فعل دو وجهی)
همه عیبی تو بپوشی: اشاره دارد به “ستار العیوب ” بودن خداوند
بیشی: افزونی. زیادی
بکاهی: از مصدر “کاستن”: کم کنی (بن ماضی: کاست، بن مضارع: کاه)
فزایی: بیفزایی. زیاد و افزون کنی

قلمرو ادبی: بیشی، کمی: تضاد
بکاهی، فزایی: تضاد
ترصیع، رشته انسانی
همه، تو: تکرار
تلمیح به آیه ” تعزّ من تشاء وتذلّ من تشاء” ((خداوند) هر که را بخواهد عزیز می‌گرداند و هر که را بخواهد ذلیل می کند)
واج آرایی: تکرار مصوت ”ای”

پیام: دانایی و پرده پوشی خداوند

۷- لب و دندان سنایی همه توحید تو گوید / مگر از آتش دوزخ بودش روی رهایی

معنی: سنایی از عمق وجودش تو را به یگانگی می خواند – به امید اینکه از آتش جهنم نجاتش دهی.

قلمرو زبانی: مرجع “ش” در “بودش”: سنایی (جهش ضمیر)
بود: باشد (بن ماضی: بود، بود: بو)

قلمرو ادبی: لب و دندان: تناسب، مجاز از “کل وجود”
سنایی: نام هنری سراینده
مگر: ایهام، امید است، شاید
آتش، دوزخ: تناسب
روی: چاره، امکان، راه، ایهام تناسب

پیام: ستایش خداوند

در این بخش، مروری بر جواب صفحه ۱۰ فارسی دوازدهم انجام داده شد. با اضافه کردن عبارت “حاشیه نیوز” در آخر جستجوهای درسی خود در گوگل، به بهترین پاسخ ها دسترسی خواهید داشت. لطفاً به خاطر داشته باشید که ابتدا سعی کنید پاسخ سوالات را خودتان بیابید و سپس برای بررسی صحت آن به این پاسخ ها مراجعه کنید. اگر سوالی دارید، آن را در قسمت دیدگاه بپرسید تا معلمان و کارشناسان ما به آن پاسخ دهند.


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

13 − دو =

دکمه بازگشت به بالا