جواب مقایسه و خودارزیابی و تفکیک و تفکر و به کار ببندیم درس اول صفحه ۴ تا ۱۱ فلسفه یازدهم انسانی ؛ چیستی فلسفه

جواب صفحه ۴ و ۵ و ۶ و ۹ و ۱۰ و ۱۱ فلسفه یازدهم انسانی که مربوط به سوال های درس اول چیستی فلسفه فصل ۱ فلسفه و ابعاد آن است را در حاشیه نیوز برای شما دانش آموز فعال و کوشا آماده شده است. در این قسمت به حل گام به گام پاسخ سوالات مقایسه و خودارزیابی و تفکیک و تفکر و به کار ببندیم صفحه ۴ و ۵ و ۶ و ۹ و ۱۰ و ۱۱ فلسفه یازدهم متوسطه دوم رشته انسانی می‌پردازیم.

جواب صفحه ۴ تا ۱۱ فلسفه یازدهم انسانی

در پاسخ مقایسه صفحه ۴ فلسفه یازدهم خواهیم داشت:

۱- آیا میان این قبیل سؤال‌ها و سؤال‌های مربوط به زندگی روزمره، تفاوتی می‌بینید؟ می‌توانید آن تفاوت را ذکر کنید؟

جواب: ۱) این مسائل کلی تگر هستند و مسائل روزمره جزئی نگر
۲) این مسائل معقول هستند و نیازمند به تبیین و استدلال عقلانی و مسائل روز مره محسوس و روش رسیدن به آن مشاهده، تجربه، استقرا و ابراز آزمایشگاهی
۳) پاسخ به این سوالات مربوط به عقل معاد و پاسخ به این سوالات مربوط به مسائل روزمره مربوط به عقل معاش است

۲- به نظر شما از میان سؤال‌هایی که مطرح شد، کدام یک مهم‌تر است؟ (تا سه مورد را انتخاب کنید.)

جواب: ۱) این پرسش‌ها به بنیادی ترین و نهایی ترین مسائل درباره چیستی و چرایی امور می‌پردازد.
۲) پرسش‌های فلسفی همه امور را در برمی‌گیرد.
۳) پرسش‌های فلسفی به اصل و حقیقت انسان، جهان و طبیعت می پردازد و در آن کاوش می کند.
۴) سایر علوم به خواص و ویژگی‌های ظاهری و یک جنبه از جنبه‌های مختلف اشیا نظر دارند اما پرسش‌های فلسفی به اصل هستی.
مثلا ریاضی به کمیت، فیزیک به خواص مانند سردی، گرمی، حرکت، سکون، حقوق به جرم، جنایت، مجازات و …

۳- آیا سؤال‌های مهم‌تر و اساسی‌تری نیز به نظر شما می‌رسد که قابل طرح باشد؟ چند مورد را ذکر کنید.

جواب: ۱) از کجا آمده‌ام؟
۲) چرا آمده‌ام؟
۳) به کجا می‌روم؟

در پاسخ خودارزیابی صفحه ۵ و ۶ فلسفه یازدهم خواهیم داشت:

ملاصدرا، فیلسوف بزرگ قرن دهم و یازدهم هجری، می‌گوید مردم بر دو دسته‌اند: «واقف» (ایستاده) و «سائر» (رونده). «واقف» کسی است که به همین دانش ظاهری دل‌خوش کرده و متوقّف شده و دروازه جهان بزرگ و برتر به رویش گشوده نشده است. او فقط از شنیده‌ها بهره می‌برد و کارش تقلید از دیگران است. امّا «سائر» اهل حرکت و پویایی است و به شنیده‌ها بسنده نمی‌کند. او در تلاش است که از تنگنای ظواهر و محسوسات عبور کند و به جهان وسیع معقولات راه یابد. او همواره در تکاپوست.

اقبال، فیلسوف و شاعر پارسی‌گوی معاصر پاکستان می‌گوید:

ساحل افتاده گفت گرچه بسی زیستم / هیچ نه معلوم شد، آه، که من کیستم

موج ز خود رفته‌ای تیز خرامید و گفت / هستم اگر می‌روم، گر نروم نیستم

در این دو بیان فیلسوفانه و شاعرانه تأمل کنید و بگویید:

۱- چه شباهت‌هایی میان این دو بیان وجود دارد؟

جواب: در هر دو بیان، رسیدن به حقیقت و پاسخ صحیح به سوالات مطرح شده برای انسان را تحرک و پویایی و تلاش خردمندانه خود انسان و قانع نشدن به شنیده‌ها و دریافت‌های ظاهری می‌داند.

۲- روحیه خود را نزدیک به کدام یک می‌یابید؟ «واقف»؟ «سائر»؟ «ساحل افتاده»؟ «موج زخود رفته»؟

جواب: به عهده دانش آموز می باشد – به عنوان مثال روحیه من نزدیک به واقف می باشد، که به معنای وقف کننده و داننده و آگاه است.

در پاسخ تفکیک صفحه ۹ فلسفه یازدهم خواهیم داشت:

قبل از پرداختن به موضوع فلسفه، سؤال‌های زیر را به دقت مطالعه کنید و ببینید آیا می‌توان گفت برخی از آنها تفاوت خاصی با دیگر سؤال‌ها دارند؟ آنها را در دسته «الف» و بقیه را در دسته «ب» قرار دهید.

در پاسخ تفکر صفحه ۱۰ فلسفه یازدهم خواهیم داشت:

به این مسئله‌ها توجه کنید:

۱- مجموعه زوایای مثلث چند درجه است؟
۲- چرا هوا معمولاً در زمستان سرد می‌شود؟
۳- چرا در اکثر کشورها طلاق افزایش یافته است؟
۴- آیا هر حیاتی پایانی دارد؟
۵- آیا جهان ابتدا و انتها دارد؟

همان‌طور که در کتاب منطق آموخته‌اید، برای رسیدن به علم معمولاً از روش‌هایی چون تجربه و استقرا و نیز قیاس استفاده می‌شود.

توضیح دهید که درباره هر کدام از این مسئله‌ها با کدام روش می‌توان تحقیق کرد و به نتیجه رسید.

جواب: ۱- سؤال اول یک سؤال ریاضی است. در ریاضیات از اقسام استدلال‌های قیاسی استفاده می‌شود. پس ریاضیات از نظر روش شبیه به فلسفه است، اما از نظر موضوع با آن متفاوت است.

۲- سؤال دوم یک سؤال در حوزهٔ علوم طبیعی است و لذا باید از تجربه و استقرا استفاده کرد.

۳- سؤال سوم یک سؤال مربوط به حوزه علوم انسانی است که باید از طریق استقرا به پاسخ آن رسید.

۴- سؤال چهارم یک سؤال فلسفی است. درست است که ما به تجربه می‌بینیم که انسان‌ها و حیوان‌ها حیاتشان موقت است و پایانی دارد. امّا وقتی می‌پرسیم که «آیا هر حیاتی پایانی دارد؟» این سؤال را نمی‌توان با این تجربه‌ها پاسخ داد. می‌دانیم که خداوند هم حیات دارد، فرشتگان هم حیات دارند، امّا حیات آنها پایان ندارد.

۵- سؤال پنجم نیز یک سؤال فلسفی است زیرا درباره کل هستی سؤال می‌کند و یک سؤال بنیادین است. کل هستی در ظرف تجربه و آزمایش انسان قرار نمی‌گیرد.

در پاسخ به کار ببندیم صفحه ۱۱ فلسفه یازدهم خواهیم داشت:

۱- کدام یک از افراد زیر بیشتر اهل تفکر فلسفی است؟

الف) کسی که پاسخ فیلسوفان در ارتباط با سؤالات اساسی را به خوبی آموخته و توضیح می‌دهد.
ب) کسی که در آرای فیلسوفان می‌اندیشد و دلایلی را که به نظر خودش محکم است، انتخاب و ارائه می‌کند.

جواب: مورد «ب»

۲- برای درست فکر کردن و قرار گرفتن در مسیر درست تفکّر فلسفی نیاز به برداشتن گام‌هایی است. این گام‌ها به صورت نامرتب قرار گرفته‌اند؛ با توجه به نظر خود، آنها را به ترتیب بازنویسی کنید.

– ارائه استدلال صحیح
– داشتن معیار برای پذیرش پاسخ
– جست‌وجوی پاسخ برای سؤالات
– آگاهی از مجهولات و ندانسته‌های خود.

جواب: – آگاهی از مجهولات و ندانسته‌های خود.
– جست‌وجوی پاسخ برای سؤالات
– ارائه استدلال صحیح
– داشتن معیار برای پذیرش پاسخ

۳- نکات اساسی مربوط به هر یک از عناوین درس را استخراج و در جدول زیر یادداشت کنید. سپس یادداشت‌های خود را با دیگران مقایسه نمایید.

۴- اگر بخواهیم رابطه «تفکر» با «تفکر فلسفی» را به صورت دو دایره ترسیم کنیم، این دو دایره به شکل کدام یک از صورت‌های زیر خواهد بود، چرا؟

جواب: دایره دوم

۵- در میان عبارت‌های زیر، عبارت‌های صحیح را انتخاب کنید.

الف) تفکر فلسفی، تفکر در حوزه فطرت اوّل و فلسفه تفکر در حوزه فطرت ثانی است:

جواب: اشتباه است؛ زیرا حوزه فطرت اول همان مسائل عادی و روزمره زندگی و تفکر فلسفی تفکر در سؤال های اساسی و بنیادین است.

ب) تفکر دو قلمرو دارد؛ تفکر در حوزه فطرت اوّل و تفکر در حوزه فطرت ثانی:

جواب: درست است.

ج) تفکر فلسفی و فلسفه، هر دو در حوزه فطرت ثانی قرار می‌گیرند:

جواب: درست است.

د) در فلسفه هم تفکر فلسفی صورت می‌گیرد، امّا به شکل نظام‌مند و تخصصی:

جواب: درست است.

هـ) کسی که به تفکر فلسفی رسید، دیگر نیازی به تفکر در حوزه فطرت اوّل ندارد:

جواب: اشتباه است؛ زیرا تفکر فلسفی ما را بی‌نیاز از تفکر در مسائل روزمره زندگی نمی‌کند. آنچه نادرست است، این است که کسی در همان فطرت اول بماند و وارد فطرت ثانی نشود.

۶- فلسفه، از چه جهت با ریاضیات اختلاف دارد و از چه جهت مشترک است؟

جواب: فلسفه از جهت موضوع با ریاضیات اختلاف دارد، امّا از جهت روش با آن مشترک است.

در این بخش، مروری بر جواب صفحه ۴ تا ۱۱ فلسفه یازدهم انجام داده شد. با اضافه کردن عبارت “حاشیه نیوز” در آخر جستجوهای درسی خود در گوگل، به بهترین پاسخ ها دسترسی خواهید داشت. لطفاً به خاطر داشته باشید که ابتدا سعی کنید پاسخ سوالات را خودتان بیابید و سپس برای بررسی صحت آن به این پاسخ ها مراجعه کنید. اگر سوالی دارید، آن را در قسمت دیدگاه بپرسید تا معلمان و کارشناسان ما به آن پاسخ دهند.