فرهنگ و هنر

دکلمه دیشب سفید پوشیده بود دلم رفت به صورت کامل

یک دکلمه بسیار زیبا به نام دیشب سفید پوشیده بود دلم رفت که شاعر آن کاظم بهمنی و دکلمه از سعید مظلومی است را برای تان در حاشیه نیوز آماده کرده ایم .

دیشب سفید پوشیده بود دلم رفت: )
وقتی که آبی می پوشه روحم میره…
قرمز که میپوشه نیشم وا میشه؟: ))!
آخ مشکی؟
مشکی که می پوشه..؛))
شب را…؟
سحر نکرده نظار عت کنم جانا: )

در جمعشان بودم که پنهانی دلم رفت
باور نمی کردم، به آسانی دلم رفت !

از هم سراغش را رفیقان می گرفتند
در وا شد و آمد به مهمانی… دلم رفت !

رفتم کنارش… صحبتم یادم نیامد
پرسید شعرت را نمی خوانی؟؟ دلم رفت !

مثل معلم ها به ذوقم آفرین گفت
مانند یک طفل دبستانی دلم رفت …

من از دیار منزوی، او اهل فردوس
یک سیب و یک چاقوی زنجانی… دلم رفت

ای کاش آن شب دست در مویش نمی برد
زلفش که آمد روی پیشانی دلم رفت

ای کاش من اصلا نمی رفتم کنارش
اما چه سود از این پشیمانی!؟ دلم رفت

دیگر دلم -رخت سفیدم- نیست در بند
دیروز طوفان شد، چه طوفانی! دلم رفت !


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

5 × 4 =

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا