آموزش و سرگرمی

جواب املا و دانش زبانی و نگارش و کارگاه نویسندگی صفحه ۲۴ تا ۲۸ درس سوم نگارش ششم ؛ هوشیاری

جواب صفحه ۲۴ و ۲۵ و ۲۶ و ۲۷ و ۲۸ نگارش ششم که مربوط به سوال های درس سوم هوشیاری از فصل ۲ دانایی و هوشیاری است را در حاشیه نیوز برای شما دانش آموز فعال و کوشا آماده شده است. در این قسمت به حل گام به گام پاسخ سوالات املا و دانش زبانی و نگارش و کارگاه نویسندگی صفحه ۲۴ و ۲۵ و ۲۶ و ۲۷ و ۲۸ نگارش ششم دبستان می‌پردازیم.

جواب صفحه ۲۴ و ۲۵ و ۲۶ و ۲۷ و ۲۸ نگارش ششم

در پاسخ به املا و دانش زبانی صفحه ۲۴ و ۲۵ نگارش ششم خواهیم داشت:

۱- مانند نمونه، هم خانواده‌ی هر یک از واژه ها را بنویسید.

قصد: مقصد، قاصد، مقاصد، مقصود
معلوم: علم، تعلیم، معلم، عالم
هلاک: هلاکت، مهلکه، مهلک
امثال: تمثیل، مثال، مثل

جواب املا و دانش زبانی و نگارش و کارگاه نویسندگی صفحه ۲۴ تا ۲۸ درس سوم نگارش ششم ؛ هوشیاری

۲- با توجه به متن درس، جمله هایی را که واژه های «قصد، آزرده خاطر، زهر آلود» در آنها به کار رفته است، بنویسید.

 در زمان قدیم، پادشاهی بود که به شکار و گردش علاقه داشت و پیوسته به قصد شکار، اسب می تاخت و کمند در گردن حیوانات می انداخت.
— پادشاه از آن حرکت، آزرده خاطر گشت و جام را زیر کوه گرفت تا مالامال شود و خواست که به لب رساند.
 چشمه ای دید که آب از آن، قطره قطره بیرون می آمد و اژدهایی بر لب آن چشمه مرده و حرارت آفتاب در وی اثر کرده است و آب دهان زهر آلودش با آب چشمه مخلوط می شود و قطره قطره از کوه فرو می چکد.

۳- مانند نمونه کامل کنید.

جواب املا و دانش زبانی و نگارش و کارگاه نویسندگی صفحه ۲۴ تا ۲۸ درس سوم نگارش ششم ؛ هوشیاری

کاری:

  • زخم کاری ↔ کاری به معنای عمیق.
  • کاری داشتم ↔ یک کار داشتم.

آبادی:

  • در مسیر به یک آبادی رسیدیم ↔ آبادی به معنای یک محل آباد و سرسبز.
  • عید است آن روزی که تو آبادی و من آزادم ↔ آبادی به معنای تو آباد هستی.

آبی:

  • رنگ آبی را دوست دارم ↔ آبی یک رنگ است.
  • ظرف آبی برداشتم ↔ آبی یعنی یک مقدار آب.

در پاسخ به نگارش صفحه ۲۶ نگارش ششم خواهیم داشت:

۱- داستان درس را در یک بند خلاصه کنید و نام جدیدی برای آن انتخاب کنید.

نام داستان:‌ پشیمانی بی فایده
پادشاهی یک پرنده ی باز داشت که خود آن را تربیت کرده بود و دوستش داشت. روزی که پادشاه همراه با بازش به شکار رفته بود از گروه جدا شد و دنبال آهویی رفت. قطرات آب از چشمه ای در کوه می چکید و پادشاه که تشنه بود قصد داشت جامش را از آب چشمه پر کند اما هربار باز آن را می ریخت. نهایتا پادشاه خشمگین شد و پرنده را کشت. پادشاه یکی از خدمتکاران را به بالای کوه فرستاد تا از سرچشمه برایش آب بیاورد و او دید که جنازه اژدهایی زهراگین در چشمه است و آب را آلوده کرده است. وقتی پادشاه ماجرا را فهمید از کرده ی خود پشیمان شد اما پشیمانی دیگر سودی نداشت.

جواب املا و دانش زبانی و نگارش و کارگاه نویسندگی صفحه ۲۴ تا ۲۸ درس سوم نگارش ششم ؛ هوشیاری

۲- الف) جاهای خالی را با واژه های دلخواه پر کنید.

مادربزرگ همیشه می گفت: «اگر برای کسی کاری می کنی، به ….روی آن فرد نیاور…. به رخ کشیدن یک جور ….منت گذاشتن…. است و اگر منت بگذاری کار قشنگت ….را خراب کرده ای….». مادربزرگ می گفت: «لازم نیست وقتی کار خوبی می کنی، داد بزنی. لازم نیست ….عالم…. و ….آدم…. را خبر کنی.» می گفت: «کار خوب مثل ….بوی گل…. است. خودش منتشر می شود.»

ب) نوشته هایتان را در گروه بخوانید. به نظر شما بهترین نوشته کدام بود؟ چرا؟

پاسخ این بخش به عهده دانش آموز می باشد.

در پاسخ به کارگاه نویسندگی صفحه ۱۳ و ۱۴ نگارش ششم خواهیم داشت:

۱- شرح حال خود را در یک بند بنویسید (خودتان را معرفی کنید).

من در دهم دی ماه سال ۱۳۸۸ در بیمارستان شهر …. به دنیا آمدم و در شهر …. زندگی می کنم. اسم من … است و اکنون کلاس ششمی هستم، دوستانم به می گویند تو خیلی مهربان هستی و مرا به آراستگی و منظم بودن می شناسند.

خوشایند ترین اتفاق زندگی من این بود که در کلاس پنجم با رتبه عالی شاگرد اول شدم و همه اعضای خانواده به من افتخار می کردند و بدترین دوره زندگی ام نیز الان می باشد زیرا به خاطر شیوع بیماری جان مردم به خطر افتاده و ما باید به صورت غیر حضوری درس بخوانیم.

یکی از تفریحات من این است که همیشه ورزش می کنم. من دوست دارم در آینده یک جانورشناس خیلی معروف شوم. غذای مورد علاقه من ماکارونی است و من رنگ آبی و قرمز را خیلی دوست دارم.

جواب املا و دانش زبانی و نگارش و کارگاه نویسندگی صفحه ۲۴ تا ۲۸ درس سوم نگارش ششم ؛ هوشیاری

۲- بعد از یک میهمانی، ظرف ها در آشپزخانه درباره‌ی آداب غذا خوردن مهمان ها در حال صحبت بودند. گفت و گوی آنها را در دو بند بنویسید.

بعد از تمام شدن مهمانی، مادر ظرف ها را در سینک ظرفشویی جمع کرد تا بعدا بشورد و رفت که به کاری برسد. در این هنگام یکی از بشقاب ها رو به قابلمه گفت: دیدی دختر کوچولوی مهمان چقدر قشنگ دور سفره نشسته بود و بعد از میزبان با بسم الله غذا خوردن رو شروع کرد.

قابلمه هم این موضوع را تایید کرد و اضافه کرد که مهمانان این دفعه به اندازه نیاز از داخل من غذا کشیدند و قاشق هم وارد بحث شد و گفت : از جلوی خودشان لقمه بر می داشتند و تند تند از من استفاده می کردند که در این هنگام چنگال نیز گفت : اولین بار بود که می دیدم یک بچه به درستی از من استفاده می کند.

لیوان که داشت این صحبت ها را می شنید گفت : من دیدم که آخر غذا الحمدالله گفتند و از میزبان تشکر کردند و به صاحبخانه در جمع کردن سفره کمک کردند، آنها واقعا مودب بودند و مشخص بود که آداب غذا خوردن را بلد هستند. در این هنگام صاحبخانه و خانم مهمان برای شستن ظرف ها وارد شدند و ظرف ها سکوت کردند.

جواب املا و دانش زبانی و نگارش و کارگاه نویسندگی صفحه ۲۴ تا ۲۸ درس سوم نگارش ششم ؛ هوشیاری

۳- مفهوم ضرب المثل «دشمن دانا بلندت می کند بر زمینت می زند نادان دوست» را در یک بند توضیح دهید.

قرار گرفتن در برابر دشمن دانا باعث قدرتمندتر و حتی عاقل تر شدن ما می شود. در مقابل دوستی با افراد نادان برابر با راهنمایی غلط و ضرر رساندن به خیال منفعت و نهایتا اثرگذاری ناخودآگاه و توسعه نادانی در انسان می شود. یعنی اگر انسان دوست نادانی داشته باشد از همه جهت باعث ضرر او می شود.

در این بخش، مروری بر جواب صفحه ۲۴ و ۲۵ و ۲۶ و ۲۷ و ۲۸ نگارش ششم انجام داده شد. با اضافه کردن عبارت “حاشیه نیوز” در آخر جستجوهای درسی خود در گوگل، به بهترین پاسخ ها دسترسی خواهید داشت. لطفاً به خاطر داشته باشید که ابتدا سعی کنید پاسخ سوالات را خودتان بیابید و سپس برای بررسی صحت آن به این پاسخ ها مراجعه کنید. اگر سوالی دارید، آن را در قسمت دیدگاه بپرسید تا معلمان و کارشناسان ما به آن پاسخ دهند.


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

13 − چهار =

دکمه بازگشت به بالا