جواب فعالیت های نگارشی و درست نویسی و مثل نویسی درس سوم صفحه ۳۹ تا ۴۴ نگارش نهم ؛
جواب صفحه ۳۹ و ۴۰ و ۴۱ و ۴۲ و ۴۳ و ۴۴ نگارش نهم که مربوط به سوال های درس سوم نوع زبان نوشته را انتخاب کنیم است را در حاشیه نیوز برای شما دانش آموز فعال و کوشا آماده شده است. در این قسمت به حل گام به گام پاسخ سوالات فعالیت های نگارشی و درست نویسی و مثل نویسی صفحه ۳۹ و ۴۰ و ۴۱ و ۴۲ و ۴۳ و ۴۴ نگارش نهم میپردازیم.
جواب صفحه ۳۹ و ۴۰ و ۴۱ و ۴۲ و ۴۳ و ۴۴ نگارش نهم
در پاسخ فعالیت های نگارشی صفحه ۳۹ و ۴۰ نگارش نهم خواهیم داشت:
۱- نوع زبان نوشته های زیر را مشخص کنید.
در پاسخ فعالیت های نگارشی صفحه ۴۱ نگارش نهم خواهیم داشت:
۲- موضوعی را به دلخواه انتخاب کنید؛ یک بار به زبان «عادی» و بار دیگر به زبان «ادبی» درباره آن بنویسید.
نوشته عادی: زمستان آخرین فصل سال است. این فصل با برف و بارش و سرما همراه است و مردم باید لباس گرم بر تن کنند. سرمای زمستان در شهرها و مکان های مختلف یکسان نیست.
نوشته خبری: در زمستان آسمان بر سر بام و دشت پولک های نقره ای می ریزند، کوچه ها و درختان جامه سفید بر تن می کنند. شاخه های بی برگ بی صبرانه در انتظار سبزی لشکر بهار هستند تا با گرمای بهار زندگی را از سر بگیرند.
در پاسخ فعالیت های نگارشی صفحه ۴۲ نگارش نهم خواهیم داشت:
۳- به نوشته دوستانتان با دقت گوش دهید و آن را بر اساس معیارهای زیر، ارزیابی کنید. نتیجه ارزیابی خود را بنویسید.
سنجه های ارزیابی:
داشتن پيشنويس؛ داشتن پاكنويس (رعايت علائم نگارشی، املای صحيح واژگان، درست نويسی، خط خوش)؛ به كارگيری مناسب زبان «عادی» یا «ادبی» رعايت طبقه بندی ذهن و نوشته (آغاز، میانه و پایان)؛ بهره گيری مناسب از شيوه های پرورش فكر؛ شيوه خواندن.
نتیجه بررسی و داوری: این بخش به عهده دانش آموز می باشد.
در پاسخ درست نویسی صفحه ۴۳ نگارش نهم خواهیم داشت:
جمله های زیر را ویرایش کنید:
خوبیت دارد، کتاب مفید را بعد از خواندن، به دیگران هدیه کنیم.
خوب است کتاب مفید را بعد از خواندن، به دیگران هدیه کنیم.
ایرانیت برای تک تک ما، مایه غرور و افتخار است.
ایرانی بودن برای تک تک ما مایه غرور و افتخار است.
در پاسخ مثل نویسی صفحه ۴۴ نگارش نهم خواهیم داشت:
مثل زیر را به زبان ساده، باز آفرینی کنید.
«کوه به کوه نمی رسد، آدم به آدم می رسد»
متن بازنویسی شده: یکی بود یکی نبود. در روزگاران قدیم، دو بازرگان کهنه کار و سرد و گرم روزگار چشیده بودند که همکاری و دوستی آنها بین مردم معروف بود. یکی از آنها مهدی و دیگری پژمان نام داشت. روزی مهدی همهی داراییاش را به کالا تبدیل کرد و بار کشتی کرد تا در سرزمینهای دور بفروشد و سود زیادی نصیبش شود.
از قضا طوفان گرفت و کشتی مهدی به همراه داراییاش از بین رفت و او بیچاره شد. او نزد دوستش پژمان آمد و از او درخواست کرد تا مبلغی به او قرض بدهد تا دوباره بتواند به تجارت بپردازد. اما پژمان در پاسخ به مهدی گفت که اگر تاجر بودی همهی دارایی خود را جمع نمی کردی که یک باره آن را از دست بدهی و مهدی را از خود دور کرد.
مدتی بدین منوال گذشت و مهدی از آنجا که مرد با تجربهای بود به هر زحمتی که بود مقام و اموال از دست رفته خود را بازیافت. روزی پژمان پشیمان و دلخسته پیش مهدی آمد و گفت:«پس از بیرون کردن تو دزد به انبار من دستبرد زد و الان چیزی ندارم به جز حسرت و پشیمانی واز تو کمک می خواهم».
مهدی گفت: مهدی به جمعه پژمان همان گونه که کوه به کوه نمی رسد، اما آدم به آدم می رسد.
در این بخش، مروری بر جواب صفحه ۳۹ و ۴۰ و ۴۱ و ۴۲ و ۴۳ و ۴۴ نگارش نهم انجام داده شد. با اضافه کردن عبارت “حاشیه نیوز” در آخر جستجوهای درسی خود در گوگل، به بهترین پاسخ ها دسترسی خواهید داشت. لطفاً به خاطر داشته باشید که ابتدا سعی کنید پاسخ سوالات را خودتان بیابید و سپس برای بررسی صحت آن به این پاسخ ها مراجعه کنید. اگر سوالی دارید، آن را در قسمت دیدگاه بپرسید تا معلمان و کارشناسان ما به آن پاسخ دهند.