آموزش و سرگرمی

جواب املا و دانش زبانی وهنر و سرگرمی و درک متن و نگارش صفحه ۱۲ تا ۱۶ درس دوم نگارش پنجم ؛ فضل خدا

جواب صفحه ۱۲ و ۱۳ و ۱۴ و ۱۵ و ۱۶ نگارش پنجم که مربوط به سوال های درس دوم فضل خدا از فصل ۱ آفرینش است را در حاشیه نیوز برای شما دانش آموز فعال و کوشا آماده شده است. در این قسمت به حل گام به گام پاسخ سوالات املا و واژه آموزی و هنر و سرگرمی و درک متن و نگارش صفحه ۱۲ و ۱۳ و ۱۴ و ۱۵ و ۱۶ نگارش پنجم دبستان می‌پردازیم.

جواب صفحه ۱۲ و ۱۳ و ۱۴ و ۱۵ و ۱۶ نگارش پنجم

در پاسخ به املا و واژه آموزی صفحه ۱۲ و ۱۳ نگارش پنجم خواهیم داشت:

 ۱-کلمه های زیر را با حروف مناسب کامل کنید.

جواب: ف.ض.ل : فضل | تو.ح.ید : توحید | تا.ث.یر : تاثیر | ز.م.زه : زمزمه

۲- ابتدا حروف کلمه ی نوشته شده را جدا کنید، سپس مانند نمونه برای هر حرف، دو واژه بنویسید.

جواب: ن : نرگس / پیشانی
ج : جعبه / مجسمه
م : مکتب خانه / خاموش

۳- در متن درس، واژه هایی را که آهنگ یکسانی دارند، پیدا کنید و بنویسید. نمونه: شمار، هزار، نهار

جواب: لاله زار ، نوبهار ، شاخسار / بحر ، برّ ، ابر ، لیل

در پاسخ به درک متن صفحه ۱۳ و ۱۴ نگارش پنجم خواهیم داشت:

با توجه به متن حکایت «درخت گردکان»، جمله های زیر را به ترتیب شماره گذاری کنید.

زیر سایه ی درخت گردویی دراز کشید و به فکر فرو رفت. (۲)

ناگهان گردویی از شاخه جدا شد و به پیشانی اش خورد. (۴)

پیش خود گفت: «چرا خدا خربزه را روی بوته و گردو را روی درخت به این بزرگی آفریده است». (۳)

مرد، خسته و تشنه با الاغش به یک جا لیز خربزه رسید. (۱)

بی درنگ خدا را شکر کرد و فهمید که هیچ کار خدا بی حکمت نیست. (۵)

کتاب خوانی: یک کتاب داستان انتخاب کنید آن را بخوانید و سپس رویداد های آن را به ترتیب بنویسید.

نام داستان: مرغ و روباه
شخصیت ها: مرغ، روباه، کبوتر
زمان: یک روزی در یک مزرعه (در گذشته)
مکان: مزرعه، خانه
رویدادها: مرغ در مزرعه، شکار مرغ توسط روباه، پرت کردن حواس روباه توسط کبوتر، فرار کردن مرغ و انداختن سنگ در گونی، آمدن روباه به خانه انداختن سنگ در آب جوش

جواب داستان: مرغی در مزرعه ای زندگی میکرد که به خاطر پر های قرمزش او را پر قرمزی صدا می کردند. روزی روباهی او را دید و تصمیم به شکار او گرفت. روباه به خانه رفت و از همسرش خواست آب جوشی حاظر کند تا او مرغ را بیاورد. روباه دوباره به مزرعه رفت و مرغ را گرفت و در گونی انداخت. دوست مرغ که کبوتری کوچک بود، با دیدن دوستش به سراغ روباه رفت و او را سرگرم خود کرد. روباه با دیدن کبوتر تصمیم گرفت که او را هم شکار کند. با دور شدن روباه از گونی، مرغ از گونی بیرون پرید و سنگی در گونی انداخت. کبوتر با دیدن آزادی مرغ، پر زد و به روی درخت رفت و روباه با ناامیدی گونی خود را که گمان میکرد مرغ در آن است برداشت و به خانه رفت. روباه با رسیدن به خانه گونی را در آب جوش خالی کرد و تکه سنگ در آب جوش افتاد و با پاشیدن آب، روباه به کل سوخت.

در پاسخ به نگارش صفحه ۱۵ نگارش پنجم خواهیم داشت:

شعر رقص باد خنده ی گل را به صورت داستان بنویسید.

جواب: باد سردی از صحرا عبور کرد و به سبزه رانی رسید که در تابستان سرسبز و زیبا بودند. با وزیدن باد فصل پاییز شروع شد و سبزه زاران سرسبز و زیبا کم کم به رنگ زرد متمایل شدند و درخت نارون هم رنگ پاییزی گرفت و رنگارنگ شد. (مانند درختان دیگر که در اوایل پاییز به رنگ های نارنجی و زرد در می آیند و کم کم برگ هایشان خشک می شود).

برای همین درخت نارون شاداب و زیبا هم زرد شد. با وزش باد برگ های خشک شده ی درختان و گل ها به زمین می ریختند و رشته های درخت بید از یکدیگر جدا می شدند. (منظور درخت بید مجنون است که برگ های آن به صورت رشته یا ریسه مانند از درخت آویزان می شوند). کم کم چشمه هم خشک و بی آب شد و منظره ی باغ و بستان جوری شد که انگار همگی به خواب رفته اند. (منظور خواب زمستانی درختها و … است).

کشاورز بذرها (دانه های گیاهان) را در خاک کاشت و شاخه های پیج در پیج درخت انگور را هم هرس کرد. (اشاره به این مفهوم دارد که در پاییز باید دانه ها را کاشت تا در بهار و تابستان بتوان آنها را برداشت کرد. همچنین برگ درختان و … در فصل پاییز و گاهی در زمستان هرس می کنند تا در بهار شاخ و برگ جدید در بیاورند). فصل پاییز و زمستان که تمام شود، مجددا بهار می رسد و از زمینی که در پاییز و زمستان سرد بود و به خواب رفته و خشک شده بود، گیاهان دوباره می رویند و چشمه هم دوباره پر آب شده و به راه می افتد.

درخت نارون هم برگ های تازه در می آورد و شاخه های بزرگ قدیمی دوباره سبز می شوند. بوته های گل دوباره با درآوردن گل های جدید باغ را از عطر گل سرشار می کنند. (گُل بخندد بر سر گل بوته ها یعنی بوته های گل چون گل های جوان در می آوردند انگار این گل ها روی بوته ها در حال لبخند زدن هستند). پرستوها باز هم با نغمه خوانی به سمت باغ می آیند و در آنجا خانه و کاشانه می سازند. (اشاره به کوچ بهاره پرستوها که در بهار به ایران می آیند.)

جواب دیگر:

با شروع فصل پاییز و وزیدن باد سرد، کم کم، سبزه ها و برگ های درخت نارون همچون چتری زیبا به رنگ زرد در می آید. با وزش باد برگ های درختان شروع به افتادن کردند و چشمه های آب کم کم خشک شدند و باغ ها به خواب زمستانی رفتند. دهقان دانه ها را در خاک قرار داده و شاخه های درختان را کوتاه می کرد.

فصل پاییز و زمستان به اتمام می رسد و فصل بهار از راه می رسد. گیاهان سر از خاک مرده، بیرون آورده و چشمه ها مملو از آب می شود. برگ های سبز درخت نارون در آمده و درختان سبز می شوند. گل ها شکوفه کرده و بوی خوش فضای باغ را پر می کند و پرندگان از جمله پرستو با صدای خوش به پرواز در آمده و بر روی شاخه های درختان، لانه می سازند.

در پاسخ به هنر و سرگرمی صفحه ۱۶ نگارش پنجم خواهیم داشت:

۱- از روی سرمشق زیر، خوش خط و زیبا بنویسید. 

جواب:(به عهده ی دانش آموز است)

۲- جاهای خالی را با نشانه های ( ، : . ! ؟ « » ) پر کنید.

جواب : پرنده ی کوچک و زیبا ناگهان به زبان آمد و گفت (:) («) ای باغبان مهربان که با درخت ها مهربانی ! مرا خوب نگاه کن (.) ببین چقدر کوچکم (.) من گوشت زیادی ندارم که تو بخواهی کبابش کنی و بخوری (.) همه ی تن من پر و بال است (،) با استخوان های ریز (.) من حتّی یک لقمه ی کوچک هم برای تو نمی شوم (.) چرا میخواهی مرا بخوری (؟) (»)

۳- در هر گروه، ‌یک واژه با بقیه خدا فرق دارد. دور آن را خط بکشید.

جواب: در جدول زیر کلمه ای که فرق دارد را با رنگ آبی مشخص کرده ایم.

جواب املا و دانش زبانی وهنر و سرگرمی و درک متن و نگارش صفحه ۱۲ تا ۱۶ درس دوم نگارش پنجم ؛ فضل خدا

در این بخش، مروری بر جواب صفحه ۱۲ و ۱۳ و ۱۴ و ۱۵ و ۱۶ نگارش پنجم انجام داده شد. با اضافه کردن عبارت “حاشیه نیوز” در آخر جستجوهای درسی خود در گوگل، به بهترین پاسخ ها دسترسی خواهید داشت. لطفاً به خاطر داشته باشید که ابتدا سعی کنید پاسخ سوالات را خودتان بیابید و سپس برای بررسی صحت آن به این پاسخ ها مراجعه کنید. اگر سوالی دارید، آن را در قسمت دیدگاه بپرسید تا معلمان و کارشناسان ما به آن پاسخ دهند.


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

18 − 13 =

دکمه بازگشت به بالا